آیا تفکر به نحوة پیدایش خداوند در ذهن و عقل آدمی می گنجد ؟
آیا تفکر به ما قبل خداوند در ذهن و عقل آدمی می گنجد ؟
آیا تفکر به نحوه چگونگی خلقت هستی توسط خداوند در ذهن و عقل آدمی می گنجد ؟
آیا زندگی نامتناهی مخلوقات در آخرت ، در ذهن و عقل آدمی می گنجد ؟
آیا ابتدا و انتهای سماوات در ذهن و عقل آدمی می گنجد ؟
خداوند حس و ادراکی است در قلب ، جان و روح همگی انسانها که از بدو تولد تا بحال دراعماق ذهن و نفس ما نیروی مافوق و لایزالی قرار گرفته و خودآگاه یا ناخودآگاه ما را به پرستش و عبودیت معبودی جاویدان و ازلی وا می دارد . لذا تمامی کافران و مشرکان نادان ، خود نیز این حقیقت انکارناپذیر را دانسته و نسبت به آن کاملاً واقف شده اند اما باز منکر آن میشوند و علت اصلی آن نیز تکبر و غرور حاکم بر عقل و خودبزرگ بینی مفرط آنهاست .
دین تنها یک وسیله و یک ابزار است جهت رسیدن به مطلوب دنیا و آخرت ، آنطور که خداوند مقرر نموده است . اما بازهم اصل نیست . اصل شناخت ، معرفت وادراک ما از خداوند مستغنی الوصف است . شاید دین ما را در این راه یاری کند اما موانعی نیزدر مسیر ما قرار می دهد که همان باید ها و نباید هاست . دین نیز بجای خود نیز آدم را اسیر و در بند می نماید و برای رهایی از این محدودیت ها نیز تنها راه ، رجوع به عقل و تطبیق دستورات و مقررات دینی با شرایط زمانی و مکانی جامعه است .